میلانی معتقد است طاهره اولین زن زندانی (سیاسی) در تاریخ معاصر ایران و اولین زن زندانی محکوم به اعدام است. لذا چنین نتیجه میگیرد که هر دوی این زنان از آزادی حرکت دفاع کرده و از سکوت خودداری کردند. دکتر میلانی، ایده کمپین یک میلیون امضا را در مواجهه چهره به چهره و حرکت خیابان به خیابان، ایده درخشانی خواند و در پایان گفت، پیام طاهره در بدشت را نمیتوان دستبند زد و به زندان افکند.
مقایسه طاهره در بدشت شاهرود و زن آمریکایی در سنکافالز:
دلایل این استاد دانشگاه ویرجینیا، خانم دکتر میلانی، چنین است:
- ماجرای طاهره در بدشت شبیه الیزابت زن آزادیخواه آمریکایی در ماجرای سنکافالز است. (توضیح اینکه در دهه 1840، یک گروه از زنان آمریکا اولین حرکت حقوق زنان را جلو بردند. در پیشاپیش این گروه، الیزابت کیدی استنتون (Elizabeth Cady Stanton) قرار داشت. در سال 1848، کیدی استنتون و لوکریتا مات (Lucretia Mott)، طرفدار دیگر حقوق زنان، کنوانسیون حقوق زنان را در سنکافالز نیویورک تشکیل دادند. نمایندگان بیانیهای را صادر کردند که بر طبق آن تقاضای تساوی زنان و مردان در پیشگاه قانون، حق رأی، موقعیتهای مساوی کاری در آموزش و استخدام شده بود.)
- طاهره قره العین با ورود به مجلسی با حضور 81 مرد، جداسازی جنسیتی را شکست.
- در 36 سالگی در سال 1852 به جرم جدا سازی جنسیتی اعدام شد.
- او اولین زن زندانی (سیاسی) در تاریخ معاصر ایران است.
- اولین زن زندانی محکوم به اعدام است.
از سایر ادعاهای ایشان در سخنرانی مذکور، به همین عناوین بسنده میکنیم و از این استاد دانشگاه میپرسیم دلایل و مستنداتشان برای این ادعاها چیست؟ ای کاش خانم میلانی از اساتید تاریخ حاضر در کنفرانس میپرسیدند طاهره به جرم جداسازی جنسیتی اعدام شد یا مباشرت در ترور عمو و پدر شوهرش؟!
آیا اعدام طاهره در بدشت امضا شد؟
در ماجرای ترور مجتهد جلیل القدر، شهید آیتالله محمد تقی برغانی قزوینی به روایت تواریخ مسلمان و بهائی، یکی از متهمین طراحی ترور، طاهره قره العین بود (عبدالحسین آیتی، الکواکب الدریه، ص 124). اتهام آن مرحوم این بود که بر سر منبر از علی محمد باب رهبر بابیه انتقاد میکرد. بههرحال، حضور طاهره در بدشت (به عقیده بهائیان) نهتنها دلیل اعدام او نبود، بلکه علت اصلی بازداشت و اعدام وی، اتهام کمک و طراحی ترور شهید ثالث بود. بعد از ماجرای طاهره در بدشت به کمک رهبر بهائیان یعنی جناب میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله)، او از زندان و شرکت در جلسه دادگاه رسیدگی به این جنایت گریخت و در زمره مریدان بهاءالله درآمد.
آیا عجیب نیست که در کنفرانس تورنتو از یک متهم به تروریسم به نام مجسمه آزادی طاهره در بدشت تجلیل شود و او را با زنی که بانی حق رأی زنان در سنکافالز آمریکاست، مقایسه کنند؟ آیا مرام آزادگی میپذیرد که مرام و آئینی که از یک متهم به اقدامات تروریستی تجلیل میکند، به حمایت از آزادگی و حقوق بشر نسبت داده شود؟
طاهره در بدشت بابی بود و بابیها طبق کتاب بیان مجاز به قتل همه غیر بابیها و تخریب معابد و سوزاندن کتب بودند. این شخصیت چه ربطی به آزادیخواهی داشت و چه وجه شباهتی به الیزابت در سنکافالز؟! آیا طاهره اولین زن زندانی در تاریخ چند هزار ساله ایران بوده است و اولین زن اعدامی؟! آیا هر زندان و اعدامی موجب افتخار است، حتی قاتلین و مبادرت کنندگان به ترور؟! جداسازی جنسیتی یعنی چه و تفاوتش با هنجارشکنی غیرمجاز و فساد چیست؟